به گزارش نبض سحر به نقل از شمیم ماهنشان، وقتی گذرت به برخی از روستاهای دور افتاده شهرستان ماهنشان می افتد ضمن اینکه در مسیر جاده ها و سه راهی ها هیچ علامت و اسم مشخص روستایی وجود ندارد و باید منتظر بمانی تا شاید رهگذر بومی گذرش به آنجا بیافتد و مسیر روستای مورد نظر را نشان دهد، به خاطر صعب العبور بودن روستا ها تازه می فهمی که حداقل شش ماه در فصل سرما هیچ عبور و مروری در این روستاها وجود ندارد یعنی چه؟
اگر برای اولین بار و با راننده غیر بومی و ناشی به اوضاع جاده های روستایی همسفر شدی یادت باشد که شهادتینت را باید بخونی چون این جاده ها برای عبور وسایل نقلیه امروزی زیرسازی نشده است و صرفا در زمان های قدیم از چهارپایان برای رفت و آمد استفاده می شد .
محرومیت و بی عدالتی در روستاهای شهرستان ماهنشان حرف اول را می زنند، روستاهایی که با توجه به چشمه ها و رود های جاری هنوز از آب آشامیدنی مناسب و لوله کشی برخوردار نیستند، با توجه به اینکه بعد از چند سال از پیروزی انقلاب که می گذرد باید روستاها حداقل از مصارف و موارد اولیه زندگی یعنی آب و برق و سوخت و… در سختی نباشند، وقتی نوبت رسیدگی به مناطق محروم که می شود تازه معضل جدید یعنی کم آبی و خشکسالی بهانه برای عدم ارائه خدمات می شود.
اگر بخواهی از محرومیت و بی عدالتی حرفی بزنی، کلمات و واژه ها برای ارائه همه کمبود ها در روستاها کم می آیند، اصلا زندگی روستایی، وارونه ی زندگی های شهری است.
وقتی که وارد روستایی می شوی کودکان دورت جمع می شوند و با لبخندی گرم پذیرای شما در دل روستایشان می شوند و با همراهی، نوع مهمان نوازی را برایت به ارمغان می آورند.
کودکانیکه که حتی برخی از آنها کفش و دمپایی در پا نداشتند تا هر جایی که بخواهی پا به پای تو با پای پیاده هم مسیر شوند.
محرومیت و مظلومیت در چهره های آنها خروشان می شود، اما این کودکان دور از بازیهای مخرب فضای مجازی که- بچه های امروز شهری بدون توجه و مطالعه دقیق پدر مادرها زیر فرهنگ غربی دارند تربیت می شوند-، هنوز برخی آداب های اصیل و سنتی یعنی داب و احترام را رعایت می کنند، چهره های خندان و شاداب کودکانی که از ته ته دل شادند و بدون دغدغه های شهری درهیاهوی همدیگر وصف نشدنی است.
انتهای پیام/