• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : 16 - شوال - 1445
  • برابر با : Wednesday - 24 April - 2024
2

زندگینامه غواص شهید ابراهیم اصغری

  • کد خبر : 80249
  • 08 بهمن 1401 - 13:01
زندگینامه غواص شهید  ابراهیم اصغری

زندگینامه غواص شهید : ابراهیم اصغری نام پدر: یداله تاریخ تولد: ۱۳۳۶ تاریخ شهادت: ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ شب جمعه محل تولد: زنجان          نام عملیات: کربلای ۵ منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری محل دفن: زنجان گلزار پایین شهید ابراهیم اصغری چهارمین فرزند خانواده ی خود بود. او در یک ظهر بهاری در سال ۱۳۳۶ هنگامی که […]

زندگینامه غواص شهید : ابراهیم اصغری

نام پدر: یداله

تاریخ تولد: ۱۳۳۶

تاریخ شهادت: ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ شب جمعه

محل تولد: زنجان         

نام عملیات: کربلای ۵

منطقه عملیاتی: شلمچه پاسگاه کوت سواری

محل دفن: زنجان گلزار پایین

شهید ابراهیم اصغری چهارمین فرزند خانواده ی خود بود. او در یک ظهر بهاری در سال ۱۳۳۶ هنگامی که صدای اذان در محله ی مهدیه ی زنجان پیچیده بود به دنیا آمد. سه ساله بود که برادر بزرگش مرد. حالا او تنها پسر خانواده شده بود. ابتدایی را در مدرسه ی خاقانی خواند. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان امیرکبیر گذراند و قدم به دانش سرا گذاشت. مدت دو سال در روستای سردهات طارم تدریس می کرد. به خاطر فعالیت هایش تحت تعقیب بود. ماموران ساواک به روستا آمدند تا وی را دستگیر کنند که توسط شاگردانش آگاه شد و شبانه از روستا گریخت و بین تخته سنگ های کوهستان پنهان شد. مامورها او را پیدا نکردند و ابراهیم باز هم به روستا بازگشت. چندین بار دست گیر و مورد بازپرسی و شکنجه قرار گرفت. سال ۵۶ در آزمون دانشگاه تهران، رشته ی حقوق پذیرفته شد. چون مادرش تاب دوری وی را نداشت از ادامه تحصیل چشم پوشید. سال بعد در رشته ی ادبیات دانشگاه قزوین پذیرفته شد. ابراهیم به ورزش علاق فراوان داشت و در تیم های باشگاهی رشته ی هاکی و کوه نوردی و کاراته فعالیت می کرد. وقتی آتش جنگ شعله کشید، ابراهیم درسش را ناتمام رها کرد و از سال شصت و دو به بعد به جبهه رفت. در عملیات بدر چشم راستش آسیب دید و نابینا شد اما جز عده ای معدوده از این واقعه آگاه نشدند. در عملیات بدر، والفجر۸ و کربلای۴ و ۵ مسئول تیم اطلاعات و عملیات لشگر عاشورا بود. سرانجام در عملیات کربلای۵ در تاریخ ۱۹/۱۰/۶۵ در منطقه ی شلمچه به شهادت رسید.

بخشی از دست نوشته های شهید:

…معبودا! به حق مقربان درگاهت دست مرا بگیر و از سقوط در منجلاب تاریکی و ظلمات نجاتم ده، مرا به تنهایی بکشان، تنهای تنها و در آن تنهایی، خود را دوست من قرار ده، مهر و عشق و محبت مرا، قلب و مغز و چشمان مرا، دهان و دست و پاهای مرا، فکر و کردار و گفتارمرا، دعا و نماز و نیازمرا، خواسته و حاجات و آرزوهایم را، رویاها و خواب و بیداری مرا فقط و فقط برای خود تو به اراده ی خودت در من قرار ده و هر آنچه از امورم که در غیر تو نظر دارد معدوم ساز. خدایا! در تنهایی به لقاء ت امیدوارم کن، در بی کسی، در غربت و رنج با لهیب آفتاب مهرت بسوزانم و تنم را آب کن. فقط توان طاعت و عبادت و کار برای خودت را در من بوجود بیاور. معبودا! این عبد حقیر، اگر تقاضای زیاده از استعدادش را از درگاه با عظمت تو، درخواست کرده است، تقاضایی که حتی نباید فکرش را می کرد، ببخش که تو بزرگترین و بهترین بخشندگانی.

پاره ای از عاشقان چنان دعا می کنند و به راز و نیاز با خالق خویش مشغولند که وقتی دعای آنان به گوشم می رسد خجالت می کشم گفته های خود را دعا بنامم.

آن عاشقان بیداردل که قلبشان مالامال از عشق به خداست. از معبود خود شرم دارند که چیز بزرگی بخواهند. من از خدا چیزی را می طلبم که لایق آن نیستم، حاجتی از او می خواهم که در ازایش کاری نکرده ام. از خالقم لباسی می طلبم که برازنده ی تن من با این همه آلودگی نیست. اما او کریم است، سریع الرضاست، از او می خواهم در برابر آن مهم چیزی را از من قبول کند که در قرآنش خواسته و آن جانم می باشد. از او می خواهم که مشتری جانم شود در عوض به جز رضایش چیزی نمی خواهم. مولای من! مرا به راه راست هدایت فرما که جز تو به دیگری امید نبندم و تا رسیدن به رضایت از پای ننشینم….

 

لینک کوتاه : https://nabzesahar.ir/?p=80249

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.